کد مطلب:125513 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:373

مهر حسن
راضی به مشیت خدا بود

آن بنده ی مجتبای مسعود



تابید چو نور او بر آدم

شد قبله ی عالمی و مسجود



بر پاكی او خداست شاهد

بر قامت او نبی است مشهود



شد وارث جمله ی رسولان

زیرا كه به جای مرتضی بود



باشد همه رشته های ایمان

تارش ز حسین و از حسن پود



در سوز و گداز عشق و تسلیم

او از حق و حق از اوست خوشنود



هنگام نماز، رنگ می باخت

آن عاشق بیقرار معبود



تا سجده ی او خدا پسندد

بس چهره به خاك بندگی سود



روشنگر آسمان توحید

خاموش كن لهیب نمرود





[ صفحه 38]



بر كار امام، خرده كم گیر!

فرمان خداست آنچه فرمود



سدی كه عدو به راه حق بست

با حوصله، این امام، بگشود



می كرد حسن زمینه سازی

بر صحنه ی كربلای موعود



تعمیر بنای دین چو می كرد

یك نقشه ی نو، پیاده فرمود



آن دشمن سامری صفت را

در جامعه كرد پست و مردود



تا دفتر دین نگردد اوراق

شیرازه ی عمر خویش فرسود



چون شمع سحر ز جان خود كاست

تا این كه دوام دین بیفزود



یك عمر حسن به سوز دل ساخت

در زندگی اش دمی نیاسود



تا زهر جفا، سبب شد آخر

آن قاصد حق رسد به مقصود



چون كرد به خواهرش نظاره

با چشم پراشك و حسرت آلود



آیینه ی غم نمای او، شد

تشتی كه ز خون دل بیندود



بی مهر حسن، «حسان»! به محشر

هرگز عملی نمی دهد سود





[ صفحه 39]